ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
در کلاسی درس می خوانیم به وسعت زندگی
به درازای عمرمان
مواد درسیمان ایمان است و اخلاص و عمل
معلم ما ، استاد آفرینش « خداست »
تکالیف شبانه روزی داده است به صورتهای مختلف
اگر هر روز هم دفتر مشقمان را نبیند ، بالاخره روزی خواهد دید
با چشم خاصی که دارد همه چیز را در هر لحظه می بیند
اگر تقلب هم بکنیم می فهمد ، کم بنویسیم ، جا بیندازیم ، جابه جا کنیم و...
همه و همه را می فهمد
البته معلممان مهربان است و با انصاف
تکالیف مشق را به اندازه استعداد و توانمان می دهد
معلم می خواهد ما تکلیف را انجام بدهیم و بفهمیم
مشق بزرگ زندگی که همان دین است ، پوستی دارد و مغزی
نباید ظاهر و پوست ما را از درون و مغز غافل سازد
پس بدانیم دین داری همان بیست گرفتن در کلاس زندگی است
تا می توان نمره بیست گرفت چرا کمتر بگیریم...؟
( سرکار خانم خیاط )
سلام زهرا جوم
خوبــــــــــــــــــــــــــی؟!
چــــــــــــــــــــــه خبرا؟!
ببخشید دیر اومدم آخه درسا خیلی زیاد بودن
نوشته ی خیلی قشنگی بود
پـــــــــــــــــــــــــــــس از این به بعد باید به فکر بیست گرفتن باشیم
لـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبخند
آره عزیزم !!!
من دارم سعی می کنم تو هم سعی کن !
الهی بمیرم ...
اون نظر شخصیتو میگم ...
منم لبخند
کارت درسته دختر
ولی هی دم و دقیقه مدل عوض نکن
بذار شخصیت وبلاگت واسه همه جا بیفته
وا ؟
متوجه منظورتون نشدم!!!
ســــــــــــــــــــــــــــــلام عشقِ خودم چطوره؟
سرزنده!!
چه پستِ خوشگلی گذاشتی عزیزم
چشمات خوشکل می بینه عزیزم !!!
ترک میکنم وتنهایت میگذارم
تا بیش از این انرژی ات را مصرف نکنی برای:
صادقانــــــــــه دروغ گفتن
خالصانــــــــــــــه خیانـــــــــــت کردن
وعاشقانـــــــــــــــه بی وفایـــــــــی کردن
وهرچه بیشتر خودت را از چشمــــــم انداختن
وچه حـــــــس پوچـــــــــــی بود
اینکه می پنداشتم
لـــــــــــــایـــــــــ ــــق اعتمـــــــــــــــادی...!!!
اوووووووووووووف !!!
خیلی قشنگ بود !!!
دلگیرم
از آمدن و رفتن خیلی ها
از آدمهایی که نگفته،سرشان را پایین می اندازند...
ناپدید میشوند......
دلگیـــــــــــرم...
رفتن میخواهم !
رفتن میخواهم با آنکه میدانم به جاده ها هم اعتباری نیست
رفتن میخواهم بی آنکه به سر درد هایم مشکوک باشم
دلم سکوت میخواهد بی آنکه قرار باشد لحظه ای آرام بگریزد...
دلم رفتن میخواهد...آنقدر که هیــــــــــچ کجا پیدا نشوم
دلم میخواهد!
بی خیال...
زمان میگذرد من صد بار میمیرم
زنده میشوم و تو نیستی
اصلا هیـــــچکس نیست
خدا هم رفته...
نه نه نه ...
خدا نرفته...
خدا هیچ وقت بنده هاشو تنها نمیذاره ...
من اینو درک کردم ...
خاکم نکنید
دوباره غسلم بدهید
این دل
هنوز
خون است...
خدا نکنه دل کسی خون باشه !
هــ ر روز دیــوانـ ـه تـر از دیــ روز!
و هیچـکـس نــمے دانـ ـد:
پــشـتـ ایـن دیــوانــگـے و سـرخـوشـے!!
چــه دردی را پـنـهــاטּ کـ ـرده ام..
منم همیشه غم هامو پشت خنده هام قایم می کنم ...
گاهی وقتها دلم میخواهد خداحافظی کنم
با همه
و بروم
جایی که هیچکس را نشناسم
جایی که هیچکس آشنا نباشد
جایی که اصلا هیچکس نباشد
که بخواهد آشنا باشد یا نه
دلم میخواهد دل بکنم از همه
دلم میخواهد
بروم
تنها..............
منم میام ...
ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺷﻴﻄﻨﺖ ﻭ ﺷﻠﻮﻏﻲ ﺧﺒﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ ..
ﺍﻭﻥ ﻗﺪﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺿﺮﺑﺪﺭﻫﺎﻱ ﺟﻠﻮﻱ ﺍﺳﻤﻢ ﭼﻮﺏ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻡ ..
ﻛﻪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﺳﺎﻛﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻛﻼﺱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ..
یهو دلم هوای مبصر بودن کرد !!!
تنهایــــــــــی یعنــــــــــی ...
اون کنار یکــــــــــی دیگه غرق شادیــــــــــ باشه
تو شبــــــــــ و روزتــــــــــ بشه فکر اون ...
اون همــــــــــه روزهایــــــــــ خوب یادشــــــــــ بره
تو به یاد اونــــــــــ روزها زنده باشــــــــــی
اونــــــــــ اصلا فراموشــــــــــت کنه
... اما تو هـــنوز
عاشــقی!
ولی تنــ ــــهاییــــــــــ!!!!!
این استــــــــــ پاداشــــــــــ آن همه خوبیــــــــــ؟؟؟
کــــــاش کودکـــی ام بـاز میـگشـت
مـــن دیگــــر تــــــاب دردهـــــای بزرگتـــــر را نـــــــدارم
کــاش تمــــام غصــه ام تــــرس از قهـــر کــــردن مادرم بـــود
کاش . . .
واسه همین چیزاس که از بزرگ شدن بیزارم ...
تَقْدیر...
آنقَدرهآ هَمْ که مےْگویند...
بےْرحمْ نیستْ!!!
تو رآ هَمْ بِگیرد از مَنْ...
خیآلَت رآ که نمےْگیرد!!!
اوهوم !!!
این روز ها هـــــــمه از دود سیگارشان می گویند
و خاطراتی را کــــــه دود می کنند
من چه کنم کــــــــــه با آتش زدن جنگل هم
خاطراتم را نمی توانم دود کــــــــــــــنم
منم هیچ وقت نتونستم مثل بقیه خاطراتمو فراموش کنم !!!
مـטּ
تنــها ...مخــــــــــلوق خـבا هسـتم
کــﮧ...روز مـــرگم را مـے בانـــــــم!
کـافـے استـــــ "تـــــــــــــو" بـروے ....
از کجا می دونی ؟
شاید اون رفت و یکی بهتـــــــــــــــر اومد !!!
مُنتظـرِ خُداحافظى من نبـاش ...
مـن هرکه را بـه خُـدا سپُردَم
دیگـر پس نیـاورد …!
نمی خواستمـ ـــــ نبودنــ ـــت، از شمــ ـــارش انگشتــ ــــانم بیشــ ــــتر شـــــ ـــــود. اما ایــــ ـــــن روزهــ ـــــــا کـ ــــــاری از دستـ ــــانم برنمی آیـــ ــد.
مدادرنگیاتو بشمار
اگه بازم کم اوردی دونه های انار در خدمتن
نجاتم دهید
تنم زیر خاک است
نفسم میکشم . . .
خدا نکنه !!!
اگر دیگر همه از آب گل آلود ماهی میگیرند،
از بدیشان نیست،
آبهای تمیز دیگر ماهی ندارند.
میدانم که میشود ابدی بود در دلها
در یادها
در خاطرات
نوشته ها ....
میدانی؟؟
من سالهاست که از یاد رفته ام
نه !
من همیشه به یادتم !
نَــه زَخـم است، نه سوخــتگی ...
انگشتانـمــ اَگــر بـاند پیـچ است
بخـاطر ِ هَمه ی نـخ هـ ـایـی ست
کـه بَـستهـ بــودم ...
تــا یــادم بــاشـد
چند وقت است.......
فــرامـوش شُــدم
سیگار از آפֿـریـטּ پُــڪِ
سرباز از آפֿـریــטּ تیر
مـטּ از آפֿـریـטּ نگاه
همـﮧ از تمام شدטּ میترسیم.
!!!!!!
دووووووووووووووووووسِت دارررررررررررررم
مـــــــــــــــــــــــــــن بیشتررررررررررررررررررررررررررررررررر!!!!!
[گل]تو میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست
<تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید>
یلدا مبارک[خنده]
یلدای شما هم مبارک !!!
رقاص که باشے ، دیگر آهنگ خاصے مــعنے ندارد ...
بـا هـر آهنگے بـاید برقـصے !!
و ایـن روزهـا ...
چه بـد آهنگ هایـے مےزنـد روزگــــار ...
و مـن ....
هر روز برایش مےرقــصم .. !
من با ساز هیچ کس نمی رقصم !!!
من فقط ساز خودمو می زنم !!!
سه تا دوست صمیمی دارم سفارش کردم تحویلت نگیرن
غم
حسرت
تنهایی
مرسی !!!
خیلی با حال بود !!!
دَمــہ اونــی کــہ تَنهاست گَرمـ.......
نـَـہ اینکــہ نَتونِستــہ با کَسـی باشـــہ نـَــہ؛
بَلکــہ نَخواستـــہ با هَرکَســی باشــہ!!
دم اونایی هم که با آدمای خوبن گرم !!!
مثل من که با توئم !!!
اینجا سرزمین واژه های وارونه است
جایی که گنج ، جنگ میشود
درمان ، نامرد میشود
قهقه ، هق هق میشود
ـ اما دزد، همان دزد و درد، همان درد!
خــــوبَمـ ...!
بــاوَر کُنــــید؛
اَشکــ ـها را ریختـﮧاَمـ ...
غُصّـﮧ ها را خُورده اَمـ ...
نَـــبودَنـ ـها را شِمُرده اَمـ ...؛
اینــ روزهــا کـِـﮧ مـﮯـگُذَرد ...
خـــالـﮯاَمــ ...!
خــالـﮯاَمــ اَز خَــشمــ، دِلـــتَنگـﮯ، نِفرَتــ ...
وَ حَتــّﮯ اَز عــِــشقــ...
خــالـﮯاَمــ اَز اِحـــساســ ...
من هیچ وقت خالی نمیشم !!
همیشه احساساتیم !!!
سلام دوست عزیز،
به "حرف های ناگفته" دعوتید...[گل]
سلام !
ممنون الان میام !
تجربه گفت: " خطرناک است "
عقل گفت: " بیهوده است "
دل زمزمه کرد: " امتحانش کن."
امتحان کردم..غرورم به خاک افتاد تجربه ام فنا شد عقلم به باد رفت
ای دل از تو گلایه دارم...
وعده ی خیسی چشمانم را نداده بودی...!!
چه جالب ...
آره دل خیلی بهونه گیره ...