نه آبی نه خاکی ...

نه آبی نه خاکی ...

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند : زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها...
نه آبی نه خاکی ...

نه آبی نه خاکی ...

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند : زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها...

ELA

یک اتاق گرم

با دیواری سبز

و دیواری نارنجی رنگ

یک پنجره و یک گلدان

یک میز و یک عود

یک تخت و یک چراغ

و کتاب

و کتاب

و کتاب

و نور بی رمقی که پشت ابرهاست

و صدای باران بر شیشه‌ها

.

روز آخر اسفند

رفاقت دلچسب

دختری با موهای کوتاه و چتری‌های دلنشین

و دامنی آبی

و صدایی شیرین

و لبخندی گرم

و گفتگویی پر از پرواز

.

.

.

.


شُکر

برای این نعمت‌هات.