نه آبی نه خاکی ...

نه آبی نه خاکی ...

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند : زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها...
نه آبی نه خاکی ...

نه آبی نه خاکی ...

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند : زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها...

Hey brother


 ــــ می گم داداشی ،

تو به زندگی بعد از این دنیا اطمینان داری ؟

تو به وجود مادر اعتقاد داری ؟

اصلا مادر وجود داره ؟

تو مطمئنی که ما بعد از اینجا دوباره زندگی می کنیم ؟

ــــ نه ، من به این جور چیزا اعتقاد ندارم ،

من یه خدانشناسم.

مگه اصلا تو تا حالا مامان رو دیدی؟


{ این است پندار ما ، درباره زندگی جاوید آخرت ...}

نظرات 61 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:30 http://www.sooskesiah.blogsky.com

سلام زهرا جونم
مطمئنی جواب دادی؟!شاید نظرت نیومده اگه میشه دوباره بگو!!!!!!!!!
لبخند

الان ...

شادی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:43 http://www.shadi-shadi.blogsky.com

بگذار غرورم
در تمام کوچه پس کوچه های این شهر
هر روز بدون تو
بشکند.....
من تنهایی ام را
بعد از تو
به هیچ کس حواله نخواهم داد......

قشنگ بود !
مر30

وحـــیده یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:50 http://hamishe-eshgh.blogsky.com

شادی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:59 http://www.shadi-shadi.blogsky.com

دلتنگتم !

دلتــــــــــــــــنـــــ ـــــگ

هـر کـس جـای مـن بـود

می برید

اما

مـن هنـوز می دوزم...

برا منم چل تیکه بدوز ...
عزیزمی !!!

شادی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:01 http://www.shadi-shadi.blogsky.com

پاییـــــــــــــــز ها

تمام خاطرات زیبا

تمام رویاهای شیرین

با بوی عطر تو

در مقابل افکارم خودنمایی میکنند

میرقصند

کف میزنند

به رخ میکشند

نبودنت را….

آخی چقدر خوشمل بود!!
من متولد پاییزم خودم !!!

سارا یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:34 http://www.gelayol.blogsky.com

آهای ورپریده واس چی به این بچه محل نمیدی؟

هان؟

رفتی کجا؟

اومده به من میگه بش محل نمیده

اینم که بی جنبه پاشده رفته عاشق صدف شده....


ووووی امین رو میگم دیگه!


بخدا گرفتاری ام از دستش هاااااااااااااا


شام ندارم الان شوووووری میاد میگه زن این غذا کوووو
منم باید بگم دارم این جوجه جووونک ها رو به ههم پیوند میدم

یه سر برو پیش امین بگو حرف حسابت چیه؟چی میگی اخه...

دارم از خنده می ترکم !!!
از اینترنت مدرسه ایم با دوستم نجمه داریم به حماقت امین می خندیم !!!!

سارا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 http://www.gelayol.blogsky.com

اره والا خنده هم داره خو

خیلــــــــــــــــــــــــــــیم خنده داره!!!

سارا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:07 http://www.gelayol.blogsky.com

دلم می خواهد نامت را صدا کنم !



یک طور دیگر!



جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد !



یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم !



دلم می خواهد نامت را صدا کنم !



یک طور که دلت قرص شود که من هستم!

بله می تونید منو صدا کنید من اسمم زهراست

شادی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:53 http://www.shadi-shadi.blogsky.com

چـَنــد ســــاعـَتے بـــــا هـَمـ بودیــمـ!

مـَن بـہ تــو نگــاه میکـَردم ..
...
و .. تــو بـہ ساعـَتتــــــــ ؛

تـو قـَرار داشتے و .. مـَنـ بے قـــَرارے!

خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی قشنگ بود !!!

شادی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:58 http://www.shadi-shadi.blogsky.com

عصاره ی تمام مهربانی ها را می گیرم

و از آن فرشته ای می سازم همچون “خودت”

منم عصاره ی تمام مهربانی ها را می گیرم

و از آن فرشته ای می سازم همچون “خودت”


ســــــــــــارا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:23 http://www.gelayol.blogsky.com

بری چی میشه حال قلبــــــــــــــــــــــــم


خیال نکن بری یکــــــــــــــــی رو جات مــــــــــــــــیارم


مث غریبه ها دیگه مــــــــــــــــــــنو نگا نکن


بری چی میشه حال قلبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم...

فکر کنم سرما بخوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد