تقدیم به مخاطب خاصم .....
دستان گرمت را میان دستانم می پرستم
چه در بهار و تابستان ... وچه در پاییز و زمستان
لحظه لحظه با تو بودن را . کنار تو قدم زدن
در بارش یکریز باران را می پرستم
کوچه های بی قراری را دویدن با تو و به خیابان آغوشت رسیدن ها را می پرستم
در تب و تاب هیجان تازه تر سوختن را و دست در دست هم داشتن را می پرستم
اینکه نگاهم کنی و بگویی دوستت دارم و نگاهت کنم و بگویم عشقمی رامی پرستم
اینکه طعم لبانت شیرین تر از هر شربتی است فهمیدن رامی پرستم
تو آنقدر عشق به من می بخشی که من کنار تو بی نیاز ‘ بی نیازم
با تو من این عاشقی ها را عزیزم می پرستم
من و تو فرا تر از همه ی ...
اما و اگرهای این روزگاریم
خارج ار کلیشه های دیگرانیم
دوست دارم اینکه سر روی سینه ام بگذاری و من با تمام بودنم برایت قصه ی عشق بخوانم
شاید هم بهتر بود اینجا بجای این همه حرف و واژه
یک جمله یعنی « دوستت دارم عاشقانه » می نوشتم ؟
و یک بوسه هم پای نوشته ام می گذاشتم..