نه آبی نه خاکی ...

نه آبی نه خاکی ...

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند : زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها...
نه آبی نه خاکی ...

نه آبی نه خاکی ...

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند : زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها...

خوش بحالت محمدحسین...

گاهی از خودم می پرسم:

چکار کرده بود محمدحسین فهمیده؟ چه کرده بود که فرشته ها از آسمان، از بهشت، ریسمان سعادت را انداختند تا او را تا بهشت بالا بکشند؟ می پرسم: فلسفه خوانده بود؟ عارف بود؟ محقق یا نویسنده ی یک کتاب درباره ی اسلام بود؟  نه.....

به خودم جواب می دهم: او فقط عاشق بود.....

عشق آدم را به این جاها می کشاند .... عشق آدم را قربانی می کند .... شهید می کند....

خوش به حال او .....



نظرات 3 + ارسال نظر
سیده مریم یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:28 http://harfe-rabt.mihanblog.com

مشکل ما این جاست که نفهمیدیم چه کرد که عاشق شد ؟!

هوم...

تسبیح یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:30 http://niliofareabi.e72.ir

سلام.
خوشا به حالش..شهید وسعادتمند شد..عاقبت به خیر شد...

اوهوم

مسئول انجمن اسلامی عترت دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 15:12 http://etrat-1391.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد