[ بدون عنوان ]
باورکن که وقت مردنه و ما داریم زیادی طولش میدیم...
خورشید
. . . . کجای دنیا همیشهی سال نور خورشید میتابه؟ برم همونجا... که علاج رنج های روح منه..
[ بدون عنوان ]
Lost in darkness... . . . توروخدا بخواب... توروخدا گریه نکن و بخواب... بخواب و دیگه بیدار نشو دخترکم
[ بدون عنوان ]
احتمالا روزی برسه که از شنیدن موسیقی لذت ببرم که آهنگ ها بتونن از گوشم به قلبم نفوذ کنن احتمالا روزی برسه که مرتب کردن...
[ بدون عنوان ]
تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند آنچنانم که شدم دست به دامان خودم . . . . . . . آیا "خودم" وجود داره؟ اگه...
قرارِ عیش و امان داشتم، زمانه گرفت..
نیمه شب است و باران بی هیچ نظم و ترتیبی روی سقف خانه و شیشه ی پنجرهی اتاق چکه میکند. ضرباهنگی گاه تند و گاه آهسته، اما...
[ بدون عنوان ]
میان این همه شعر این یکی برای خودم برای آخر غمگین ماجرای خودم سرم غروب به بالای دار خواهد رفت خدا کند که ببخشد مرا خدای...
آخر پاییز که می شود، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها.. قبل از خواب امشب، بشمار تعداد دل هایی را که به دست آوردی، بشمار تعداد لبخندهایی که بر لب دوستانت نشاندی. بشمار تعداد اشک های که از سر شوق ریختی، فصل زردی بود،، تو چقدر سبزبودی؟! جوجه ها را بعداً با هم می شماریم..
شاااااااااااااااااااادی ....................... من خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی غصه دارم ........... هیچ دلی... هیچ لبخندی ........ هیچ اشک شوقی ............... همه ی اشکام از سوز دل بود این هفته ....... تموم سبز بودنی که یه عمر بدست آوردم .... تموم تمومش زرد شد ... خشک شد ... من دختر پاییزم ............. سزاوار دلشکسته شدن ................
چه آهنگ گشنگی!!!!
توی لیستـــــــــــ وبلاگهای به روز شده دیدم و با ککلی ذوق
بدو بدو اومدم....
که بگم دوستـــــــــــــــــــت دارم زهــــــــــــرا جونم
مرسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی !!!!
منم همین طور سارا جونم !!!!!
سلام وب خوبی داری من شما را لینک کردم
منم یه تخت خواب اینطوری میخوام
که هی نگه چقدر سنگینی پا شو
خیلــــــــــــــــــــی خوشگل بود عزیزم
می خوام که خوشکل نباشه ...
بـــــاران هـــمیشه مـــــیبـــ ــارد
امــا مـــردم ســـ ــتاره هارا
بیـــ ــ ــشتــر دوســــت دارنــد
نـــامردیـــــســت...!!!
آن هـــمه اشـــک را
بـــه یــــک چــ ـــشمک فروخـــــتنـــ ــد!!!
آره .....
خیلی نامردیه ...........
خیلی ..........
آخر پاییز که می شود، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها..
قبل از خواب امشب، بشمار تعداد دل هایی را که به دست آوردی،
بشمار تعداد لبخندهایی که بر لب دوستانت نشاندی. بشمار تعداد
اشک های که از سر شوق ریختی، فصل زردی بود،، تو چقدر سبزبودی؟!
جوجه ها را بعداً با هم می شماریم..
شاااااااااااااااااااادی .......................
من خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی غصه دارم ...........
هیچ دلی...
هیچ لبخندی ........
هیچ اشک شوقی ...............
همه ی اشکام از سوز دل بود این هفته .......
تموم سبز بودنی که یه عمر بدست آوردم ....
تموم تمومش زرد شد ...
خشک شد ...
من دختر پاییزم .............
سزاوار دلشکسته شدن ................
تمام دردهایم را
پشت چشمان درشتت
جا گذاشتم.
وقتی به من نگاه می کنی،
زندگی ، پاهایش خسته می شود!
تو که باشی،
من از عمر نوح هم،
می گذرم...
و وقتی نباشی ...
عمر گنجشک هم برام زیاده ...
می گذارمت لای خاطراتی که در حافظه ام،
به حبس ابد،محکومند...
خاطراتی که نمی دانم،به کدام مصلحت،
گرفتار شدند!
اوهوم ....
فقط به درد خاطره بودن می خورد ...
وقتی دردت یکی دو تا نیست،
می خواهی از "این" بنویسی،
اما وجود "آن" آنقدر آزارت میدهد که "این" را به کل فراموش می کنی...
اره ....
چرا وبلاگم شکلک گریه زیاد نداره ....؟
پارسال با او زیر باران راه می رفتم.......امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشکهایم دیدم......شاید باران پارسال اشکهای فرد دیگری بود
.....
سلام
خوبی؟! چه خبر؟!
یه سری هم به ما بزن
سلام ....
اومدم عزیزم ....
کجــــــــــــــــــایی زهرا جان
نمیدونی یه روز نبینمت دلم میـــــــگیره
بیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
شادی حالم بد بده ....
چند تا اتفاق بد بد تو همین یکی دو روز افتاد ...
هیچ وقت ، هیچ وقت ، هیچ وقت ، دلم به این حد نشکسته بود ....
هیچ وقت ....
زهرا جون شما با شادی خانم همکلاسی؟ببخشید فضولی نباشه ها!
آخـــــــــــــــــــــــی !!!
نه بابا !!!
اما کاش بودیم !!!
من و شادی جان حدود 25 سال اختلاف سن داریم !!!!
زهرا جون شما آخر فامیلیت اصل نداره؟
یعنی چی ؟
متوجه سوالتون نشدم !!!
ببخشید !
گاهی وقتا توی رابطه ها
نیازی نیست بهت بگه :برو
همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره
همین که ندونه چجوری روزا رو به شب میرسونی
همین که دیگه لا به لای حرفاش دوستت دارم نباشه
...
و همین که حضور دیگران توی زندگیش
پر رنگ تر از بودن با تو باشه
هزار بار سنگین تر از
کلمه ی برو واست معنا پیدا میکنه
پ
س لااقل غرورت رو بردار و برو .....!
سلام فدات وب جالبی داری وقت کردی ب وب منم ی سری بزن